همه چی تمومن ایشون

ساخت وبلاگ
بی حال و بی رمق .
خسته و خسته و خسته و ...
خسته از امیرعلی . 
آره خستم از دستش بخاطر اینکه به شدت ادم بی خیال و تن پروری.
به شدت ادم بی مسئولیت و بی انصافی.
به شدت آدم خودخواه و از خود مچکری .

تقصیر خودم، تقصیر خودم چون از اول بار کارهای رایان،خستگی های رایان و همه چی رو به دوش گرفتم و رفته رفته ایشون, بی خیالی شد براشون طی طریق.
نهایت کاری که میکرد این بود که وقتی میدید کار دارم یک بازی بدو بدویی با بچه میکرد.ولی الان فقط یا میگه وای چقدر نق میزنی یا اینکه خیلی شیک انگار کر شده و هیچی نمیشنوه.
اصلا انگار نه انگار که خیر سرش یک سری وظایف داره.
هر کاری که بهش میگم پیگیری کن اوه باید اینقدر بهش بگم تا شاید به رگ غیرت نداشتش بربخوره و انجام بده.
من نمیدونم چطور یک ادم میتونه اینقدر بی مسئولیت باشه.
انگار که تو دنیا فقط ایشون کار میکنن طی روز.از سرکارش میاد میگیره میخوابه تا 6.30 .بعدش بیدار میشه باید حتما چایشو بخوره اگر نخوره دیگه کلی بدو بیراه داره.باز همونجا خودشو ول میکنه و کلش تو گوشی .
دقیقا کارش شده خوردن خوابیدن و دسشویی .

باز خداروشکر که توانایی انجام اینا رو داره،میترسم کم کم تنبلی روش فشار بیاره و بخواد که یکی به جاش این کارا رو هم انجام بده.
وای وای وای که چقدر دلم از دستش سنگین .....

دیشب رایان با تمام خستگی هایی که داشتم حسابی همکاری کرد و در نهایت اذیت و آزار خوابید.از تمام طول شب دیشب من ساعت 5 خوابیدم تا 7.
پلکام به سختی باز و به سختی نشستم پشت میز.
این هفته همکارام رفتن نمایشگاه تهران و تا یک هفته بی برو برگشت باید بیام سرکار.

امیدوارم خیلی زود شرایط برای پرستار رایان اوکی بشه و بتونم تا اخر هفته یکی رو پیدا کنم.واقعا دوست ندارم بیشتر از این زهرا بمونه .
احساس میکنم موندنش با اکراه و این اکراه اذیتم میکنه.
خدایا خودت کمک کن ...

 

 

شیرمادر یا شیرخشک...
ما را در سایت شیرمادر یا شیرخشک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faslemaryam بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 22 آذر 1397 ساعت: 21:48