سال نو

ساخت وبلاگ
با امروز یازده روز از سال 98 سپری شده.
نمیدونم بگم سال خوبی رو شروع کردم یا نه؟
قبل از سال یعنی درست یک هفته مونده بود به اخر سال رایان مریض شد و این مریضی به حدی طولانی شد و واگیردار که به ترتیب در کنار رایان منو امیرعلی و مامان و بابا و مهدی هم گرفتیم.
خلاصه که اخر سالی حسابی خسته بودم و مریض و از طرف دیگه هم چون کارگر برای تمیزکاری بدقولی کرد و نیومد باعث شد که در عین مریضی مجبور بشم یک تمیزکاری هم انجام بدم و یک خونه تکونی نصفه نیمه هم انجام بدم و خستگی و مریضی رو هم رو هم شد .

 

 

سال جدید هم که خیلی معمولی و در خانه سپری شد تا اومدیم سرکار.

خلاصه که تا الانش خیلی معمولی داره میره جلو.ولی تصمیماتی برای سال جدیدم دارم که امیدوارم بتونم عملی کنمش.مهمترینش ورزش و رسیدگی به سلامتیم هست که خیلی برام مهم.
امیدوارم که بتونم انجامش بدم.

خدایا
منو ببخش به خاطر کوتاهی هایی که هفته اخر سال انجام دادم.
منو ببخش که بخاطر خستگی از شرایط بی خوابی و فشارهایی که رایان روم اورده بود از دستت شاکی شدم و فک کردم که دیگه واقعا بی خیالم شدی.
ولی خودمونیما خیلی این یک سال و ده ماه اذیت شدم و دیگه به حدی شده که خسته شدم و کم آوردم .
ولی خب ... ببخشید .

ازم راضی باش .
سال مالی خوبی رقم بزن برامون .
سال شادی رو رقم بزن برای خودم و همسرم و پسرم و تمام دور و بری هام .
سال پر مسافرت و خوشی و سلامتی .
سال دل خوش 
رزق و روزی خیلی خیلی خوب .
در نهایت هر چی که خودت میدونی که به نفع زندگیمون هست .
بازم مثل همیشه نگاهت رو زندگیم باشه و فراموشم نکن  ...

شیرمادر یا شیرخشک...
ما را در سایت شیرمادر یا شیرخشک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faslemaryam بازدید : 202 تاريخ : يکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت: 19:43