منم منم منم

ساخت وبلاگ
هنوز از شدت فشار عصبی دیشب سردردم .تمام دیشب رو نه رایان گذاشت خوب بخوابم و نه بابای رایان .
و همین باعث شد که این سردرد برای من موندگار شد و هنوزم هست .
اصلا دوست ندارم برم بیرون شهر-اصلا دوست ندارم دور و برم شلوغ باشه - دلم یک خلوت طولانی میخواد.

دلم گریه میخواد - دلم یک بغض طولانی داره.

خودشم میدونه و متوجه است که دیشب خیلی الکی و مسخره همه چی رو شروع کرد و تهش شد اینکه فقط لج منو درآورد و بعد خودشو کشید کنار.
صب برام زده معذرت میخوام.
میخواستم بگم بابت چی؟

همیشه دوست داشتم ....
چه فایده داره نوشتنش وقتی که دوست داشتم ولی نشد .

از یک چیز خوشحالم.
اینکه خداروشکر معرفت و محبت رایان با تمام بچگیش از بابای رایان بهتر.
اینو تو دوتا بحث اخیرمون متوجه شدم.
دیشب که داشتم گریه میکردم اومد تو بغلم نشست-هی خودشو بهم مالید -اشکامو پاک کرد-
 

دعا میکنم تا اخر عمرش همینطور با محبت بمونه و بتونم بهش یاد بدم که به جای اینکه سعی کنه در آینده ارزش کارهای همسرش و یا هر کسی رو پایین ببره قدرشناس باشه و ازش تشکر کنه.نه اینکه سعی کنه با همه توانش طرف مقابلش خصوصا همسرش رو تخریب کنه تا با این کار کاسه منم منم زدنش رو بیشتر پر کنه .

شیرمادر یا شیرخشک...
ما را در سایت شیرمادر یا شیرخشک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faslemaryam بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت: 19:43