ثبت نبودن ها

ساخت وبلاگ
 

هَستی مَن زِ هَستی تُوست

تا هَستی و هَستَم دارَمَت دوست

.

.

بعد از کلی نبودن بالاخره اومدم.
اتفاقات زیادی رخ داده که فرصت نوشتنش برام پیش نیومد.خداروشکر این اتفاقات همش خیر و خوشی بود.
از اول ماه که دیگه نرفتم سرکار هر روز به یک شکلی کاری پیش اومد،که مهمترینش تدارکات دامادی اقای دکترمون بود.تدارک کارهای مربوط به هدایای خانواده داماده از جمله خرید انگشتر نشون و تزئینات مربوط به پارچه و .... 
در نهایت داداش کوچیک در تاریخ 96/02/22 همزمان با روز میلاد امام زمان عقد کرد و پیوندشون رو ثبت کردند.
اینم تصویری از هنرنمایی من


روز چهارشنبه نوبت دکتر داشتم،معاینه لگن.بایک استرس زیاد رفتم دکتر و در نهایت بعد از معاینه دکتر در کمال تعجب سورپرایزم کرد و گفت نزدیک زایمانت هست و اگر عروسی نداشتین کاری میکردم که زایمان کنی
خلاصه که هم من هم مامان متعجب از این شرایط اومدیم و به امیرعلی پیوستیم و اقای پدر رو هم شوک زده کردیم.

از یک طرف هم خوشحال بودم و از طرف دیگه نگران بودم که نکنه روز دامادی برادر جان من نباشم.
خلاصه که این روزا سپری شد و اقای رایان هم هنوز افتخار ندادن تشریف بیارن.

واقعا حس و حال عجیبی بود.از روزی که متوجه شدم میخواد زودتر بیاد حس و حالم به شکل عجیبی تغییر کرده.شدیدا انتظارم دو چندان شده و شدیدا نگران تر از روزایی که نمیدونم هر دقیقش به چه شکل میخواد سپری بشه.
از یک طرف ترس از زایمان طبیعی و از طرف دیگه شوق دیدن رایان تقابل عجیبی رو برام ایجاد کرده.

از اون روز به بعد هنوز خونه خودمون نرفتم که نکنه یک وقت زمانش برسه و من از اون پله ها با مکافات بخوام بیام پایین و ... اتاقش هنوز کامل نیست ولی تزئینات نمدی تموم شد و امیدبخدا امروز میرم که اوکی کنمشون.
خدا انشاءالله سایه مامانم رو برام حفظ کنه که واقعا بهترین فرشته زندگیم.یعنی اگر نبود تو این شرایط یقینا اذیت بودم.
بودنت برام ارزشمند فرشته مهربون زندگیم و با تمام وجودم بهت نیاز دارم و وابسته 

نمیدونم تا قبل از تولد شازدم میتونم بیام سراغ وبلاگ یا نه.یعنی راستش خیلی دوست دارم تو اون شرایط نزدیک و شروع درد بیام و ثبت کنم از حس و حالم.تا ببینم چی میشه.
به امید در آغوش کشیدنت این روزها رو سپری میکنم ...

شیرمادر یا شیرخشک...
ما را در سایت شیرمادر یا شیرخشک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faslemaryam بازدید : 158 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 22:26